۱۳۹۴ فروردین ۷, جمعه

مـحـفـل سـوم

افـتـتـاحـیـه
زندگی آخر سراید بندگی در کار نیست      بندگی گر شرط باشد زندگی در کار نیست
با حقارت گر ببارد بر سـرت باران در      آسـمـان را گو برو بارنـدگی در کار نیست
سخن از ستم باید گفت و جلوه های گوناگونش را افشا باید کرد. سخن از ستمگران باید گفت و نقاب ها از چهره های شان باید درید. سخن از ستمدیگان باید گفت و آنان را از ستم و ستمگران و ستم رسیدگی خود شان واقف ساخت.
ستم بر زن تاریخ طولی دارد، به اندارۀ کل تاریخ و جوامع طبقاتی از نقطۀ ابتدای برده داری تا انتهای سرمایه داری در عصر کنونی.
ستم بر زنان دارای سابقۀ تاریخی بس طولانی است. از همان زمانی که با از میان رفتن سیستم کهن کمونی، طبقات و مالکیت خصوصی در جوامع بشری به وجود آمد، نظام مادر سالاری از میان رفت و با پیدایش مرد سالاری و سلطۀ مردان بر زنان، ستم بر زنان آغاز گردید.
ای سـرو برازنـدۀ بـاغ وطـن ای زن      وی شـمـع فـروزنـدۀ هـر انجمـن ای زن
ای مـادرِ افتـاده برِ مام وطـن ای زن      بگشای پروبال و قفس بر شکن ای زن
  بر خیز و زفریاد جهان را تو خبرکن      وز نعـرۀ رزمنده همه را گوش تو کرکن
 کاخ ستم از بیخ بکن زیـر و زبـر کن      این است پیـام مـن و ختـم سخـن ای زن
   حضار و دوستان نهایت گرامی قبل از همه تشریف آوری شما دوستان و عزیزان را خوش آمدید گفته روز هشتم مارچ روز جهانی زن را به تمامی زنان افغانستان و جهان تبریک میگویم.
   دوستان، خواهران و برادران! محفل امروزی ما به خاطر تجلیل از روز جهانی زن بر گزار میگردد.
ای زن هشت مارچ تبریک!
ای مادر!
ای که سالها ستم دیده یی و رنج کشیده یی!
به تو نیز هشت مارچ تبریک!
ای خواهری که زنجیر های ستم را با خود حمل میکنی!
ای که آرزو داری سر بلند و پر افتخار زندگی کنی!
به تو نیز هشت مارچ تبریک!
ای دختری که آرزو داری،
فردایی خوب داشته باشی،
میهن آزاد داشته باشی،
دیگر مثل مادرت ستم نکشی،
مثل او درد و رنج نبینی،
به تو نیز هشت مارچ تبریک!
ای زن مبارز!
که در راه آزادی زنان مبارزه میکنی،
به تو نیز هشت مارچ تبریک!
ای زن!
ای خواهر!
ای مادر!
که هم اکنون با شما مخاطبم،
به شما نیز هشت مارچ تبریک!
بر خیز ای زن!
طنین صدایت را می شنوم که بر جهان لرزه می افگند.
روز جهانی زن را،
روز هشت مارچ را،
به تمام زنان و مردان،
به زنان و مردان آزادیخواه،
تبریک و تهینیت میگویم.
************************************************************************
ضرورت پیشبرد مبارزات پیگیر و همه جانبه
   قبل از همه تشریف آوری دوستان را در محفل امروزی خوش آمدید گفته و روز هشتم مارچ، روز جهانی زن، را به حاضرین در تالار و تمامی زنان افغانستان و زنان جهان تبریک میگویم.   
    دوستان عزیز! اکنون مقالۀ کوتاهی را که به مناسبت روز جهانی زن تهیه دیده ام خدمت شما تقدیم میدارم.
    دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان همه ساله در نقاط مختلف کشور و همچنان در خارج از کشور، از روز هشتم مارچ روز جهانی زن تجلیل به عمل می آورد. به نظر من اگر ما مبارزه برای آزادی زنان را صرفاً به این خلاصه کنیم که سال یکبار گرد هم جمع شده و از روز هشتم مارچ تجلیل به عمل آوریم و بعد از آن هر کس دنبال کار و زندگی اش برود کاری را برای آزادی کشور و آزادی زنان از پیش برده نمی توانیم.
    دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان در طول دوران مبارزاتی اش نظر به توان خویش کارهای زیادی نموده است. ولی این کارها با توجه به وضعیت نا بسامان کشور و زنان کشور به هیچ وجه کافی نبوده و نیست. باید بیشتر از این کار صورت بگیرد و برعلاوه باید مبارزات مانرا منظم تر و منسجم تر به پیش ببریم.
    مثلاً برعلاوۀ روز هشتم مارچ، جلسات و نشست های دیگری نیز داشته باشیم، سطح آگاهی مانرا در خصوص حقوق زنان بالا ببریم، از مسایل سیاسی کشور و جهان خود را باخبر بسازیم، در بین زنان جامعه خصوصا زنان مربوط به طبقات پایین جامعه و زنان روستائی که از ستم چند جانبه رنج میبرند کار نمائیم، دوشادوش سایر نیروهای انقلابی در مبارزات روزمره خصوصا مبارزات زنان شرکت عملی داشته باشیم و ... .
                                             به پیش به سوی آزادی کشور و زنان کشور! 
*********************************************************
تاریخچه مبازراتی دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان
    با روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان، سیاست ارتجاعی و استبدادی شدیدی بالای کشور و مردمان کشور و خصوصا زنان کشور اعمال گردید . خلق های کشور زخم ناسور ناشی از استبداد طالبی را با گوشت و پوست خود لمس کردند و خصوصا زنان کشور رنج های عظیمی را متحمل شدند. تحقیر، توهین، سرکوب فرهنگی، قتل عام های پیهم و زن ستیزی آنهم در ضد انسانی ترین شکلش در دستور روز قرار گرفت. یک دورۀ تاریک و سیاه خصوصاً برای زنان افغانستان به وجود آمد. در این دوره تمام آزادی های مدنی و اجتماعی خصوصاً آزادی زنان کاملاً سلب گردید. برای دختران حتی اجازۀ رفتن به مکتب اجازه داده نمی شد، زنان حق نداشتند بدون محرم از خانه بیرون شوند و زنان و دختران در ملاء عام شلاق زده می شدند.
    در چنین شرایطی که در داخل افغانستان برای زنان امکان بلند نمودن صدا و اعتراض وجود نداشت و کوچکترین اعتراض به بی رحمانه ترین شکل سرکوب میشد، یک تعداد زنان با احساس و آزادیخواه با الهام گیری از اندیشه های انقلابی، در محیط پناهندگی و در مناطق پشت خط دیورند دستۀ هشت مارچ را تشکیل داده و مبارزات حق طلبانۀ خود را در زمان امارت اسلامی طالبان شروع نمودند. آنها محافل و گردهمآیی هایی را در  پشت خط دیورند تریتب داده و صدای اعتراض شانرا بلند کردند. در آن زمان این محافل و گرد همآیی ها سرو صدای زیادی را ایجاد نمود. دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان از جانب محافل ارتجاعی و بنیاد گرای پاکستان (سپاه صحابه، جمعیت مولوی فضل الرحمن، ضرب مومن و.....)  که از طالبان پشتیبانی و حمایت میکردند، مورد تهدید قرارگرفتند. اما دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان علیه این تهدیدات ایستادگی نموده و مبارزاتش را ادامه داد. با ادامۀ این مبارزات  تعدادی از زنان افغانستانی در بعضی  نقاط اروپا با دسته هشت مارچ زنان افغانستان همنوائی نشان داده و به آن دسته پیوستند .
    استبداد ارتجاعی طالبان به یک معنی زمینه ساز تجاوز مستقیم امپریالیست های امریکائی و متحدین شان بر کشور گردید.  امپریالیست های امریکائی و متحدین شان دانیاسورهای آمده از آن سوی مرزهای تاریخ را در ابتدا بخاطر تامین اهداف  خویش تقویت کردند و به امارت رساندند، ولی بعد از آنکه حاکمیت آنها را به نفع خویش ندیدند، به بهانۀ مبارزه با تروریزیم، احیای دیموکراسی، اعاده حقوق زنان و ... افغانستان را مورد تهاجم قرار دادند. یکبار دیگر کشور تحت اشغال مستقیم متجاوزین خارجی قرار گرفته و حالت مستعمراتی را به خود گرفت.
با اشغال کشور و شکل گیری رژیم دست نشانده توسط اشغالگران نه تنها افراد، محافل، گروپ ها و احزاب ارتجاعی از به وجود آمدن وضع جدید استقبال نموده و هر کدام در تلاش شدند که در تشکیل رژیم دست نشانده توسط امپریالیست ها سهم بیشتر دشته باشند؛ بلکه تعدادی از افراد، گروپ ها، محافل و سازمانهایی که ادعای های انقلابی داشتند و خود را باورمند به اندیشه های پیشرو عصر  میدانستند نیز مواضع تسلیم طلبانه  اتخاذ کردند. یک دسته راه تسلیمی کامل را  در پیش گرفته و عملاً در تشکیل رژیم دست نشانده سهم فعال گرفتند و به جمع خاینین ملی پیوستند. دستۀ دیگر که در تعیین تضادها و دشمنان عمده و غیر عمده مشکل داشتند، به مواضع تسلیم طلبانه افتاده و با فرستادن افراد شان به لوی جرگه ها و پارلمان رژیم دست نشانده، در پهلوی رژیم نشانده قرار گرفتند.  تنها کاری را که آنها در لوی جرگه ها و پارلمان رژیم توانستند انجام دهند این بود که صدای اعتراض علیه بنیاد گرایی را بلند نمایند و عملاً مبارزه علیه بنیادگرایی را عمده بسازند. آنها با ادعای اینکه موجودیت بنیادگرایان و جنایتکاران مشروعیت لوی جرگه ها و پارلمان را زیر سوال می برد، به مشروع بودن پارلمان رژیم دست نشانده در یک کشور اشغال شده مهر تائید گذاشتند. وقتی کشور تحت اشغال باشد و رژیم دست نشاندۀ اشغالگران بر آن حاکمیت پوشالی داشته باشد، چه فرقی می کند که چه کسانی در لوی جرگه ها و پارلمان رژِیم باشند؟ معنای این بیانات این است که اگر در لوی  جرگه ها و پارلمان چنین رژیمی جنایتکاران و بنیاد گرایان نباشند گویا لوی جرگه ها و پارلمان می تواند مشروعیت داشته باشد!؟
    اینها حتی در انتخابات ریاست جمهوری رژیم شرکت کردند و عملاً به نفع کرزی، این شاه شجاع سوم، کمپاین انتخاباتی براه انداختند و احزاب راجستر شده تشکیل دادند . اینها ادعا دارند که زیر بیرق احزاب راجستر شده و در پارلمان به کار توده یی پرداخته و ماهیت رژیم را از تربیون خود رژیم افشا نموده اند. آیا توده ها در پارلمان هستند؟ آیا کار توده یی در زیر بیرق حزب راجستر شده، که قانون اساسی رژیم دست نشانده را قبول کرده و  به رسمیت شناخته است، برای بسیج توده ها در امر پیشبرد مقاومت ملی و مردمی و انقلابی امکان دارد؟ آیا افرادی که زیر بیرق حزب راجستر شده جلب و جذب می شوند به درد مقاومت ملی مردمی و انقلابی می خوردند؟ نه خیر!
    دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان از همان ابتدای تجاوز اشغالگران و شکلگیری رژیم دست نشانده، با دید روشن از وضعیت موجود و با تعیین مواضع اصولی در مسیر درست انقلابی، اعلام نمود که دشمن عمدۀ کنونی کشور و مردمان کشور و در نتیجه دشمن عمدۀ زنان افغانستان، اشغالگران و رژیم دست نشانده است. دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان از آن زمان تا حال عمدتاً  در داخل کشور و همچنان  در خارج از کشور به اندازۀ توان علیه اشغالکران و رژیم دست نشانده و پوشالی، به عنوان دشمنان عمدۀ کشور، مردمان کشور و زنان کشور به شیوۀ خویش رزمیده است. 
    دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان باورمند است که نه پارلمان تربیون انقلابیون است و نه نهادهای جامعۀ مدنی و نه هم احزاب راجستر شده. ما از تربیون خویش و به طریقۀ خویش مبارزات مانرا پیش برده ایم و ادامه میدهیم. باور ما این است که آگاهی توده ها با رفتن در بین توده ها به دست می آید، نه با رفتن در پارلمان رژیم دست نشانده و زیر بیرق احزاب راجستر شده و آنهم دریک کشور مستعمره.
    دستۀ هشت مارچ زنان افغانستان در مبارزه علیه اشغالگران و رژیم دست نشانده از تمامی اشکال مبارزاتی انقلابی ملی – دمکراتیک دوشا دوش سایر نیروهای ملی و انقلابی در خدمت به تدارک، برپائی و پیشبرد  مقاومت ملی مردمی و انقلابی استفاده به عمل می آورد و برین اساس تلاش مینماید که در تمامی عرصه های مبارزاتی فعالانه و به طور خستگی ناپذیرسهم گرفته و مبارزاتش را پیش ببرد.
**********************************************************
در افغانستان تحتِ اشغال
زنان تحت ستم مضاعف امپریالیستی و فیودالی قرار دارند
هشت مارچ روز جهانی را به همه زنان ستم دیده افغانستان تبریک می گویم. این روز را به آن زنانی که دستخوش نا برابری های جنسی می شوند، تبریک می گویم. این روز تاریخی، گواه مبارزات خونین زنان مبارز و انقلابی میباشند. دوستان هشت مارچ روز تحفه دهی برای زنان نیست بلکه روز تجدید عهد برای ادامه مبارزه زنان است. ما باید در این روز تمامی نابرابری های جنسی را افشا نموده و برای تامین حقوق برابری زنان مبارزه نماییم. هشت مارچ امسال در وضعیتی فرا میرسد که رژیم دست نشانده تحت یک تقلب انتخاباتی آشکار  سرکار آمد. نتیجه اعلام شده انتخابات مورد قبول هر دو جناح برتر قرار نگرفت و بالاخره بعد از جارو جنجال و فشار های باداران امریکایی رژیم، حکومت اثتلافی تحت نام حکومت وحدت ملی تشکیل گردید. انتخاباتی که نه برنده آن معلوم شد و نه بازنده آن .انتخابات جوزا 1393 رسوا ترین, بی آبرو ترین و متقلب ترین انتخابات در تاریخ انتخابات جهان بوده است از برگزاری انتخابات در حدود یازده ماه می گذرد و  از تشکیل کابینه رژیم بیشتر از سه ماه میگذرد ولی این رژیم تا حال نه وزیر دارد و  بقیه وزارت خانه ها توسط سرپرستان اداره می شود, جناح های شریک در رژیم سر تقسیم کرسی های دولتی جور نمی آیند. رژیم اشرف غنی در اولین روز تشکیل اش قرارداد ننگین امنیتی را با باداران امریکایی اش به امضا رسانیده و مستعمره بودن کشوری  را رسمیت قانونی داد.
افغانستان امروزی فاقد استقلال و آزادی است در یک کشور در بند و فاقد استقلال تمامی نفوش  منجمله زنان فاقد آزادی هستند زنان افغانستان از یک طرف از ستم مرد سالاری رنج می ببرند و از طرف دیگر تحت ستم امپریالیستی قرار دارد. در وضعیتی که کشور به صورت کامل مورد اشغال کشور امپریالیستی قرار داشته باشد ظیفه تمامی نفوس کشور منجمله زنان این است که برای آزادی و استقلال کشور به مبارزه متحدانه بپردازند. شعار های رژیم پوشالی در ظاهر خیلی به نفع زنان است ولی در باطن روز به روز به  ستم مضاعف زنان اضافه تر می گردد بنا زنان باید در مبارزات ومقاومت استقلال طلبانه شرکت جویند و برای آزادی واقعی زنان که در استقلال کل کشور گره خورده است متحدانه عمل نمایید.
*******************************************************
نکاتی در مورد ستم بر زنان و مبارزات زنان علیه آن
زنان جدا از پایگاه طبقاتی شان در یک چیز با هم مشترک هستند و آن ستمی است که به اشکال متقاوت در طبقات مختلف بر آنان اعمال میشود.
تجاوز، قتل زنان فعال، تجاوز گروهی به زنان، خشونت، تجارت سکس، قاچاق و فروش زنان، ازدواج اجباری، تبعیض جنسیتی در اشکال مختلف، به راه انداختن جنگ و دخالت در امور کشور ها توسط کشور های امپریالیستی تحت نام آزادی و رهایی زنان، تماماً جزء لاینفک نظام سرمایه داری و مردسالار حاکم بر جهان است.
روز جهانی زن دستاورد مبارزات بین المللی زنان علیه تجاوز، خشونت، سنگسار، قتل ناموسی و ‌نابرابری های جنسیتی است. آنچه بدست آوردیم و آنچه باید همچنان برایش بجنگیم و این زنجیر ستم را پاره کنیم!
باشد تا محو کلیه ستمها و رهایی زنان این روز را جشن بگیرم تا دیگر در هیچ جای این دنیا حتی یک زن هم قربانی خشونت وستم نباشد!
روز 8 مارچ نمادیست از مبارزه علیه خشونت بر زن، علیه ستم جنسیتی و طبقاتی و علیه نا برابری حقوقی.
این روز را به اتحاد همه زنان برای پاره کردن زنجیر های خشونت علیه زنان بدل کنیم!
می رویم تا صدای مبارزات همرزمانمان را رساتر به گوش جهانیان برسانیم!
به صفوف ما بپیوندید چرا که متحدانه می توانیم بسوی دنیای عاری از هر نوع ستم و خشونت گام برداریم. ما می توانیم بیرقدار رهایی بشریت از نظام ستم و استثمار حاکم بر جان باشیم.
هر قدر زنجیر خشونت جهانی تر شود، مبارزه و مقاومت زنان نیز ابعاد جهانی بیشتری به خود میگیرد. زنان از مبارزات یکدیگر الهام می گیرند و هر گونه پیشروی زنان در هر نقطه ای از جهان را از آن خود میدانند.
*************************************************************
زنی را میشناسم من که شوق بال و پر دارد       ولی از بس که پر شور است صد بیم سفر دارد
زنی را میشناسم من که در یک گوشۀ خانه        میان شستن و پختن درون یک آشپزخانه
سرود عشق میخواند نگاهش ساده و تنهاست     صدایش خسته امیدش امید صبح فرداهاست
زنی را میشناسم من که می گوید پشیمان است    چرا دل را به او بسته کجا او لایق آن است
************************************
در سال های قبل
آن سالها که از پس دیوار این زمان
چون قصه مینماید
مادر همیشه می گفت:
ای دخت ناز پرور و زیباتر از بهار
هشدار نگذری تو به تنهایی
زین کوچه باغها.
مردان بلاستند
هشدار کودکم، نشود دست شان دهی
یک قطعه یی ز لبخند یا توته یی ز مهر
مردان بلاستند
و آن دخترک به ترس حذر کرد از بلا.
اینک پس از گذار سه پنجسال و اندکی
دختر رسیده میوه ای بر شاخ زندگی
آن اشنا بلا
در هر قدم براش دو صد دام چیده است
حرفت گنه، صدات حرام و شکسته به
تندیس قامتت به قفایم گسسته به.
باور نمودم آری که مردان بلاستند
آتش زنان خرمن هستی یک زنند.
***************************************
نمی خواهم بمیرم تا محبت را به انسانها بیاموزم       
بمانم تا عدالت را بر افرازم بیفروزم
صفا را مهر را تا جاویدان بر تخت بنشانم               
به پیش پای فردا های بهتر گل بر افشانم
چه فردایی چی دنیایی
جهان از عشق و گل
موسیقی و نور است    
نمی خواهم بمیرم ای خدا ای آسمان ای شب
نمی خواهم.
*********************************
چه غمگینانه
در غباری
در آفاق دور
کمر به ناتوانی خم کرده ای
پیچیده
در لای لای چادر سیاهت
روزگار سیاهت
زیبایی بی پایان توست
که مردان را حیرت زده می کند
و شاید خشمگین
چندان که کمر به انکار تو بسته اند
اما چه نزدیکی با قلب
ای پارۀ قلب من!
**************************
هنوز از نسل پیدا گشته یی دستی چپی خواهر           هنوز آن بی صدا و بی زبان و بی گپی خواهر
گلویت صاف کن آواز خود را آشکارا کن                 تو آن عنقای آزادی بیا پرواز کن خواهر
*************************
جهان را شکل دیگر میکنم رسم                  و انسان را برابر میکنم رسم
به جای قتل و کشتار و عداوت                  نظامی بی ستمگر میکنم رسم
***********************
طلوع نام هجرانی تو ای زن                      فروغ نور ایمانی تو ای زن
وفا و عهد و پیمان پیشه ات باد                 شفا بخش دل و جان تو ای زن
تو یک مادر تو یک خواهر تو یک زن         سرود عشق و بارانی تو ای زن
شراب مهر و مدهوشی دو چشمت               به فصل گل نمایانی تو ای زن
دل و دیده زلال آب دریا                           به گل ها رنگ بارانی تو ای زن
شگوفاند به دامانش من و تو                    ستمدیده و رنجیده و حیرانی تو ای زن
به سیمایت هزاران غم نهفته                     به پشت پرده پنهانی تو ای زن
*******************************8

ضربه خوردیم و شکستیم و نگفتیم چرا                        ساده مثل کف دستیم نگفتیم چرا
ما دهان از گله بستیم و نگفتیم چرا                             چه چرا ها که شنیدیم و نگفتیم چرا
جایی بنشین و بمیر کی گفتند                                     ما همین بوده و هستیم و نگفتیم چرا
تو نگفتی و شمایی نشنیدیم هنوز                                ما نشستیم و نشستیم و نگفتیم چرا
*************************************8
برخیز! طنین صدایت را می شنوم که بر جهان لرزه می افگند:
به لب هایم مزن فقل خموشی          که در دل قصۀ نا گفته دارم
زپایم باز کن بند گران را               کزین سودا دلی آشفته دارم

بیا ای مرد، ای موجود خودخواه      بیا بگشای در های فقس را
آگر عمری به زندانم کشیدی            رها کن دیگر این یک نفس را

منم آن مرغ، آن مرغی که دیریست    به سر اندیشه پرواز دارم
سرودم ناله شد در سینۀ تنگ          به حسرت ها سر آمد روزگارم

بلب هایم مزن فقل خموشی              که می باید بگویم راز خود را
به گوش مردم علام رسانم               طنین آتشین آواز خود را

بیا بگشای در تا پر گشایم               بسوی آسمان روشن شعر
اگر بگذاریم پرواز کردن                 گلی خواهم شدن در گلشن شعر
******************************
زنان!
همجنسان من و مادرم!
بر خیز!
هوا سال هاست
که ابری، تاریک و خشن است
و هیچ نورو روشنایی
در زمین ما نمی تابد!
سرزمین (سرنوشت) زنان !
چرا ابر نمی بارد؟
چرا آفتاب نمی تابد؟
چرا روشنایی نمی آید؟
چون ما سیاه سر و سیاه بختیم
*********************************
من زنم
زنی آزادیخواه
زنی بیچاره و غمگین
که در گلویم
فقط صدای بغض و کینه جا دارد
صدای صدها زنی که زیر ظلم اند.
من زنم
ولی برده ام می دانند
در این زندگی زندانی ام
در این زندگی پر از تحقیر
در زندگی ام فقط برده ام
در زندگی ام ز آزادی خبری نیست
ز لبخند خبری نیست
این جا همش درد است و غم
همش گریان و ماتم
همش ظلم و ستم
ز آزادی زن کسی نمی داند
کسی نمی پرسد
چون زن را برده می دانند
سال ها ظلم را دیدم
زندگی را با تحقیر سپری کردم
ولی دیگر نخواهم
این همه تحقیر را
این همه ظلم و ستم را
می خواهم آزاد باشم
ز آزادی سخن گویم
ز لبخند خواهرانم
ز آزادی مادرانم
من زنم
زن آزادیخواه
ز آزادی سخن می گویم
********************************








قطعنامۀ مشترکِ محافل تجلیلیۀ روز جهانی زن
در 8 مارچ 2015 (17 حوت 1393)
امسال روز جهانی زن را در حالی تجلیل می کنیم که رژیم دست نشانده و روی کار آمده طبق دستور اشغالگران امریکایی، با امضای قرارداد امنیتی با اشغالگران امپریالیست امریکایی، استقلال و آزادی کشور و مردمان کشور را یکبار دیگر به آنها فروخته است. اگر تا دیروز نیروهای متجاوز و اشغالگر امپریالیست های امریکایی و متحدین شان، حضور تجاوزکارانه و اشغالگرانۀ شان را در افغانستان زیر نام فریبندۀ به اصطلاح سازمان ملل متحد توجیه می کردند، امروز این توجیه به اصطلاح قانونی، از طریق توسل به قراد داد امنیتی امضا شده میان باداران اشغالگر و مزدوران دست نشاندۀ شان، به عمل می آید.
واضح است که این توجیهات فریبنده نه دیروز توانست ماهیت اشغالگرانۀ امپریالیست های امریکایی و متحدین شان و ماهیت وطنفروشانۀ رژیم دست نشاندۀ آنها را پوشیده نگه دارد و نه امروز و فردا می تواند. رژیم تحت سردمداری اشرف غنی احمدزی در واقع ادامۀ همان رژیم تحت سردمداری حامد کرزی است و همانقدر دست نشانده است که در آن زمان بود. در واقع آنچه باعث شکلگیری مفتضحانۀ حکومت مشترک اشرف غنی احمد زی و عبدالله عبدالله گردید، دو دور انتخابات ریاست جمهوری رژیم نبود، بلکه مداخلۀ آشکار وزیر خارجۀ امریکا بود و همین مداخله حتی نامگذاری فعلی رژیم پوشالی (حکومت وحدت ملی) را نیز رقم زد.
اما در حال حاضر این رژیم چندین برابر بیشتر نسبت به زمان حامد کرزی یک رژیم ناکام و ناکارآمد محسوب می گردد. انتخابات ریاست جمهوری رژیم که در 16 حمل سال 1393 یعنی 11 ماه قبل شروع گردید، ناکام ترین انتخابات در تاریخ انتخابات کل کشورهای جهان به شمار می آید. اینک با گذشت 11 ماه از زمان شروع این انتخابات، هنوز رژیم نتوانسته است کابینۀ خود را شکل دهد و به این ترتیب تقریباً در طول سال جاری خورشیدی حتی در سطح کابینه و در مرکز، حالت فوق العاده داغان و ابتری داشته است، چه رسد به سطح ولایات و ولسوالی ها.
از قرار معلوم رژیم دست نشانده تمام هم و غم خود را روی شروع مذاکرات با طالبان بخاطر به اصطلاح برقراری صلح در افغانستان متمرکز کرده است. با موجودیت قرارداد امنیتی میان اشغالگران امریکایی و رژیم دست نشانده، که گویا زمینۀ قانونی حضور دراز مدت قوای اشغالگر در خاک افغانستان را در چندین پایگاه استراتژیک نظامی فراهم کرده است، این صلح خواهی در واقع فقط می تواند یک صلح خواهی فریبنده باشد و نه چیز دیگری. محور این صلح خواهی فریبنده، کرنش مزدورمنشانۀ آشکار رژیم دست نشانده در مقابل دولت مداخله گر پاکستان است و بر پایۀ این دید پیش برده می شود که دولت پاکستان می تواند طالبان را وادار به شروع مذاکرات با رژیم پوشالی نماید. در صورتی که طالبان به بخشی از این پروسۀ صلح خواهی فریبنده تبدیل گردند، واضحاً نشان خواهند داد که آنها بنا به دستور دولت پاکستان به این پروسه پیوسته اند و ارادۀ مستقلی از خود ندارند. بهر حال، پیدایش چنین وضعیتی در واقع آغاز آشکار تسلیم طلبی طالبان در قبال اشغالگران امریکایی و رژیم پوشالی خواهد بود.
دستۀ 8 مارچ زنان افغانستان که مبارزات حق طلبانۀ خود را در زمان امارت اسلامی طالبان و در محیط پناهندگی در مناطق پشت خط دیورند شروع کرد، قبل از همه از سوی بنیادگرایان افراطی پاکستانی پشتیبان امارت اسلامی طالبان مورد تهدید قرار گرفت. ما علیه این تهدیدات ایستادگی کردیم و به مبارزات مان ادامه دادیم.
دستۀ 8 مارچ زنان افغانستان، پس از تجاوز امپریالیست های امریکایی و متحدین شان به افغانستان، اشغال کشور توسط آنها و شکلدهی رژیم دست نشانده توسط اشغالگران، اعلام نمود که دشمن عمدۀ کنونی کشور و مردمان کشور و در نتیجه دشمن عمدۀ زنان افغانستان، اشغالگران و رژیم دست نشانده است. ما از آن زمان تا حال، نه تنها عمدتا ًدر داخل افغانستان بلکه طبق توان در خارج از کشور نیز علیه اشغالگران و رژیم پوشالی به عنوان دشمن عمدۀ کشور، مردمان کشور و زنان کشور رزمیده ایم و کماکان می رزمیم.
ولی اگر طالبان بنا به دستور دولت پاکستان به پروسۀ مذاکرات با رژیم دست نشانده بپیوندند، قویاً احتمال می رود که دیر یا زود از مقاومت علیه اشغالگران و رژیم پوشالی دست بکشند و در نهایت به بخشی از رژیم دست نشانده تبدیل گردند. در چنین صورتی مسلم است که طالبان به بخشی از دشمن عمدۀ کشور و مردمان کشور، منجمله زنان کشور، مبدل خواهند شد. اما این بار نباید ممکن گردد که زنان افغانستان مثل دورۀ امارت اسلامی طالبان مورد سرکوبگری های قرون وسطایی قرار بگیرند.
ما اعلام می کنیم که اگر طالبان با پذیرش قرار داد امنیتی رژیم پوشالی با اشغالگران و در نتیجه با دست کشیدن از مقاومت علیه اشغالگران، به بخشی از این رژیم تبدیل گردند و رژیم بخواهد یکبار دیگر دسته های قرون وسطایی سرکوبگرِ زنان را فعال سازد، باید لشکری از ملالی ها و ناهید ها را در مقابل خود ببیند.

"دســتــۀ 8 مــارچ زنــان افــغــانــســتــان"

8 مارچ 2015 (17 حوت 1393)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر