۱۳۹۴ آبان ۹, شنبه

گزارش شماره 4

پنجاهمین سالیاد بنیادگذاری جریان دموکراتیک نوین افغانستان در شهر... تجلیل گردید


محفل تجلیل از پنجاهمین سالگرۀ بنیادگذاری جنبش دموکراتیک نوین افغانستان در شهر ... برگزار گردید. طبق یرنامۀ تعیین شده، برنامۀ محفل ساعت دوونیم بعد از ظهر روز جمعه دهم میزان شروع گردید و مدت دوونیم ساعت دوام کرد. تعداد اشتراک کنندگان تقریباً به 60 نفر می رسید که شامل زنان، دختران و مردان جوان بودند. گردانندۀ برنامه، "ح. ج." یک تن از اعضای جنبش انقلابی جوانان افغانستان بود. وی برنامه را با دکلمۀ قطعه شعر انقلابی ذیل آغاز نمود:
«دریا دلان به چوبۀ دار بوسه می زنند
لیکن به پیش خصم سری خم نمی کنند»
.......
این بار با صلابت پامیر پر غرور
آییم ما نترس و دلیرانه و جسور
پس از افتتاح محفل توسط گردانندۀ محفل و خوانش افتتاحیه توسط وی، خانم حماسه سندی بنام "تاریخچۀ جریان دموکراتیک نوین افغانستان" را به خوانش گرفت. در قسمتی از این سند گفته شد:
«ما تنها با نقد اصولی، علمی و همه جانبۀ گذشتۀ مان است که اخگر مدفون شد‌ۀ مبارزه را از زیر تل خاکستر بیرون آورده و با اتخاذ خط اصولی و انقلابی به پیش می رویم. جنبش نوین انقلابی ما محصول چنین فرآیندی است.»
و همچنان:
«امروزه اما با تهاجم اشغالگران غربی به سردمداری یانکی ها، که کشور و مردمان آن مورد یورش و چپاول قرار گرفته اند، نیاز جدی و مبرم به ایجاد عینی میدان های مبارزاتی است تا بر مبنای آن و با رهبری حزب پیشآهنگ بر کل جنبش مبارزاتی کشور، دست تجاوزگران را کوتاه و رژیم دست نشاندۀ آنان را سرنگون سازیم...»
سپس "شاغلی آ." مقالۀ پشتو تحت عنوان " دځوانانو مترقی سازمان" را به خوانش گرفتند.  در آخر این مقاله یک بیت از یک شعر انقلابی به زبان پشتو شعار گونه فریاد گردید:
« د همت په غره کی ونه د نشتر یم -----  په وچ زور د وچو کاڼو نه نم اخلم»
بعد نوبت به "استاد ع." رسید تا شعر سروده شده توسط خودشان را زمزمه نمایند. وی در ابتدا بیان داشتند که:
«دوستان و مهمانان عزیز سلام! من لازم ندیدم مقاله بخوانم، زیرا دوستان مسایل را بیان نمودند. من احساسات خودم را نسبت به این روز در قالب یک شعر بیان می کنم. امید است احساساتم را به صورت درست و اصولی بیان توانسته باشم.» و احساسات شاعر در تمام شعر و به ویژه به گونۀ مؤجز در قالب کلمات و جملات ذیل بیان گردید:
«در همین سرزمین ما
اکرم بزرگ
کلکانی و جرئت
و صادق و رستاخیز
همۀ شان سیدال گونه سخندان بودند
همۀ شان از بهار می گفتند
از کشور آزاد و سرزمین کارگر و دهقان» ...
بعداً محترم "آ. م." اعلامیۀ کمیتۀ برگزاری پنجاهمین سالگرد جنبش دموکراتیک نوین افغانستان" را که اعلامیۀ مشترک تمامی محافل برگزاری در داخل و خارج کشور است به خوانش گرفتند.
 محترم "ع. ک." به نوبۀ شان به دکلمۀ یک شعر انقلابی پرداختند. در قسمتی از این شعر گفته شد که:
«کنون که خنده به لب های غنچه خشکیده --  بگو به حضرت باران درود ما مردم»
پس از آن محترم "ظ." مقاله اش تحت عنوان "درآمدی به انحرافات و کمبودهای جریان دموکراتیک نوین افغانستان" را بخوانش گرفتند و در قسمتی از آن بیان داشتند:
«همان گونه که رفقای جانباختۀ ما و در پیشاپیش آنان استاد اکرم یاری، علیه رویزیونیزم و تجاوز سوسیال امپریالیزم سینه سپر کردند و به مبارزۀ بی امان شان تا پای جان ادامه دادند، مسئولیت تاریخی و مبرم امروزی ما نیز مبارزۀ بی امان علیه اشغالگران امریکایی، متحدین شان و رژیم پوشالی است. این گونه است که می توان از 13 میزان به عنوان یک روز تاریخی و انقلابی یاد کرد و آن را پاس داشت.»
محترم "ح." نیز به نوبۀ شان شعری را دکلمه کردند. در قسمتی از شعر گفته شد:
«وطن ویران و مردم داغدار است --  گدا و بی نوا ناچار تا کی»
در اخیر برنامه چند ترانه توسط "استاد ع." و "آقای هـ." پیشکش محفل گردید.
 محفل ساعت پنج بعد از ظهر پایان
یافت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر