۱۳۹۴ مهر ۱۵, چهارشنبه


گزارش مختصر دوم  

محفل تجلیل از پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری جریان دموکراتیک نوین افغانستان در شهر...

در سیزدهم میزان سال 1394 پنجاه سال از تاسیس سازمان جوانان مترقی افغانستان گذشت، تاسیس سازمان جوانان مترقی افغانستان در 13 میزان سال 1344 که در حقیقت بنیانگذاری جریان دموکراتیک نوین افغانستان یا شعلۀ جاوید نیز بود. 13 میزان امسال به عنوان پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری جریان دموکراتیک نوین افغانستان در شهر... مورد تجلیل قرار گرفت.

محفل تجلیلیه در صحن ساختمان یکی از موسسات آموزشی خصوصی دایر گردیده بود. این محفل که یکی از چندین محفل برگذار شده در شهر ... بود به مناسبت تجلیل از روز معلم بود، در عین تجلیل از پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری جریان دموکراتیک نوین افغانستان، یاد و خاطرۀ معلم بزرگ زنده یاد استاد اکرم یاری را نیز گرامی می داشت.

در کارت دعوت منتشرشده از طرف کمیتۀ برگزاری محفل نوشته شده بود:

«جریان دموکراتیک نوین افغانستان پنجاه ساله شد به مناسبت این روز خجسته و روز جهانی معلم و به ویژه یادی از معلم بزرگ زنده یاد استاد اکرم یاری محفلی داریم که شامل مقالات، اشعار و موسیقی می باشد»

روی دیوار عقب جایگاه سخنرانی دو شعار ذیل نصب گردیده بود:

«پنجاهمین سالگرد بنیانگذاری جریان دمکراتیک نوین افغانستان را گرامی می داریم»

«گرامی باد یاد و خاطرۀ بنیانگذار جریان دموکراتیک نوین افغانستان معلم بزرگ زنده یاد استاد اکرم یاری»

 

عکس نسبتا بزرگ استاد اکرم یاری بنیانگذار سازمان جوانان مترقی در قسمت پیش روی میز سخنرانی نصب گردیده بود، هر شرکت کننده با ورود به محل برگذاری متوجه این عکس و شعار های دیوار عقب جایگاه سخنرانی می گشت و روی آن مکث می کرد.

محفل ساعت پنج بعد از ظهر شروع گردید. گردانندۀ محفل پس از خوش آمد گویی به شرکت کنندگان محفل اعلامیه کمیته برگزاری پنجاهمین سالگرد جریان دموکراتیک نوین افغانستان را بخوانش گرفت و بعد از آن هر یک از اجرا کنندگان دیگر برنامۀ محفل را به نوبت به جایگاه سخنرانی دعوت کرد.

دختر جوانی بنام صدف از طرف دستۀ هشت مارچ فرارسیدن 13 میزان 1394 را به همۀ شرکت کنندگان در محفل تبریک گفت و یک شعر انقلابی به لهجۀ هزارگی را به خوانش گرفت که در قسمتی از آن گفته شده بود:

دیونگی نوم، دیونگی بلده قپس میده کو

عقل و اوشدم ام ده ای حال سگی بد مه میه

قفس بشکستن ارکار جنون است

ازین عقل سگی بیزارم ای دل


دختر جوان دیگری بنام
"ش." خلاصۀ سوانح استاد زنده یاد اکرم یاری را بخوانش گرفت. در این سند نه تنها روی نقش اساسی استاد زنده یاد اکرم یاری در تاسیس سازمان جوانان مترقی و جریان دموکراتیک نوین افغانستان و رهبری سازمان و جریان تا زمان صحتمندی اش بلکه روی درس های قابل آموختن از ایشان در زمان مریضی اش از قبیل پا فشاری روی تشکیل حزب انقلابی، مخالفت با جبهه سازی های پیش از وقت، ضرورت جدی پیشبرد کار و پیکار انقلابی در میان دهقانان به عنوان نیروی عمدۀ طبقاتی در جامعه و همچنان روستا نشین شدنش و یک سلسله اصلاحات دموکراتیک به نفع دهقانان توسط خودش، تلاش برای دامن زدن به جنبش دهقانی و توده یی و سازماندهی جوانان انقلابی در محل نیز تاکید صورت گرفته بود.

بعد از آن نوبت به آقای "ش." رسید. ایشان اشعار سروده شده توسط خودش را در محفل به خوانش گرفت و با دکلمۀ جان دار به شور و حال شرکت کنندگان محفل افزودند.

پس از آن متعلم نوجوانی بنام "ک." یک قطعه شعر به لهجه هزارگی را با احساسات پر شور به خوانش گرفت و توسط شرکت کنندگان در محفل مورد تشویق قرار گرفت که قسمت از شعر چنین است:

ده رنگی خود خو آر گول خوشنومایه

بلے خو تید نکید از رنگی دیگرو

اگه غیرد بوده ده شیری آبئ

وتن خو بور مونی از چنگی دیگرو

 

( هر گلی در رنگ خود زیبایی دارد و نیاز نیست از گلهای دیگری رنگ بگیرد

اگر در شیر مادر غیرتی بوده وطن مان را از چنگال بیگانگان نجات می دهیم)


آخرین سخنران محفل استاد " ح. " بود ایشان به عنوان یکی از سابقه داران جریان دموکراتیک نوین افغانستان، چهرۀ زنده ای از تاریخ پر از فراز و نشیب جریان هستند، بار بار زندان ها و شکنجه های دژخیمانرا بجان خریده است و با جانباختگان نامدار زیادی از جریان همدوش و همنبرد بوده است. یاد داشت های تهیه شدۀ شان را با چنان شور و احساسات قلبی به خوانش گرفت که تمامی شرکت کنندگان در محفل را تحت تاثیر قرار داده و یاد و خاطر ه جانباختگان جریان را در اذهان آنها زنده ساخت.

گردانندۀ محفل در لابلای برنامه به دکلمۀ اشعار انقلابی دری و اشعار انقلابی به لهجۀ هزارگی پرداخت و بر شور و احساسات شرکت کنندگان در محفل افزود.

آخرین قسمت محفل به موسیقی و سرود خوانی اختصاص یافته بود. هنرمند جوان جناب استاد ... با صدای دلنوازش با اجرای سه ترانه میهنی پرداخت و با ترنم گوش نواز موسیقی روح و روان شرکت کنندگان را نوازش داد.

دو ساعت می شد که برنامه محفل ادامه داشت و هنوز اسنادی باقی مانده بود اما ساعت 7 شام را نشان می داد و شرکت کنندگان بخصوص بانوان، دیگر برای نشستن در محفل وقت نداشتند، به همین جهت گردانندۀ محفل ناچار شد ختم برنامه را اعلان نماید.

تعداد شرکت کنندگان در محفل بیش از 120 نفر می رسید که اکثریت شان را زنان و دختران تشکیل می دادند.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر